۱۳۹۴ خرداد ۲۴, یکشنبه

سخنراني مريم رجوي در گردهمايي بزرگ مقاومت ايران در پاريس- 23خرداد

سلام
نمي دونم چقدر از كهكشان مقاومت مردم ايران در پاريس كه روز گذشته برگزار شد خبر داريد، من تازه از اونجا برگشتم و هر چي بگم از عظمت و شكوهش كم گفتم و زبانم قاصر از بيان زيبائيها و شگفتي هاش هست و الان مي خواستم فقط سخنراني خانم مريم رجوي رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران رو در زير بگذارم كه چكيده و خلاصه همه پيام اين گردهمايي در ويلپنت پاريس بود.
متن پيام:
 ايران دموكراتيك و غيراتمي با سرنگوني ولايت فقيه سخنراني مريم رجوي در گردهمايي بزرگ مقاومت ايران در پاريس- 23خرداد

به نام خدا، به نام ايران  و به نام آزادي

به نام يكصد و بيست هزار ستاره تابان، شعله‌هاي «شرف و كرامت انساني» در برابر استبداد مذهبي، 

به نام همة «بي‌نام و نشانها»ي پرافتخار، آنها كه جان فداكردند تا ديگران آزاد زندگي كنند؛ و ايران در تاريكترين دوران تاريخ خود، ستاره‌باران باشد و سرفراز بايستد و فرياد بزند: سرنگون باد رژيم ولايت فقيه

صدا و سخن صاحبان حقيقي ايران

منتخبان ملتهاي جهان!

شخصيتهاي بزرگوار!

هموطنان عزيز در اين جا و در سراسر ايران، از همة شما كه به اين گردهمايي پيوسته‌ايد، قدرداني مي‌كنم. ما به اين جا آمده‌ايم تا صدا و سخن صاحبان حقيقي ايران، يعني مردم ايران را به گوش جهان برسانيم. در يك هياهوي بي‌وقفه بر سر برنامة شوم اتمي و سه جنگ ضدانساني در منطقه، كساني به نام ايران سخن مي‌گويند كه دشمن ايران و ايراني‌اند
مردم ايران، نه سلاح اتمي مي‌خواهند، نه دخالت در عراق و سوريه و يمن و نه استبداد و شكنجه و زنجير. مردم ايران دهها ميليون معلم، دانشجو، پرستار و كارگر به جان آمده‌يي هستند كه آزادي و دموكراسي مي‌خواهند و كار و  معيشت.
حرف آ‌نها اين است كه:
اولاً، ولايت فقيه به پايان كار خود رسيده است.
ثانياً، از نقض حقوق بشر در ايران، تا بن‌بست اتمي و از بحران منطقه، تا مقابله با گروه داعش راه‌حل يكي و فقط يكي است و آن سرنگوني خليفة ارتجاع و تروريسم در ايران است.

تغيير بزرگ، يك خواست عمومي
به ايران به پا‌خاستة امروز نگاه كنيد كه به‌رغم حدود 1800 اعدام در دوران آخوند روحاني، ملتهب و جوشان است.
قيام مهاباد و تظاهرات سنندج و سردشت و سقز و مريوان، شجاعت و خيزش هموطنان كردمان در برابر جنايت و بي‌عدالتي است. تظاهرات پي‌در‌پي معلمان در تمام استانها، صداي مردمي است كه ناديده گرفته‌ شده‌اند و براي حق زندگي و حق آزادي برخاسته‌اند. اعتصاب و تحصن روزانة كارگران، فرياد سفره‌هاي خالي است. دهها رشته درگيري مسلحانة جوانان بلوچ و كرد و عرب، خشم يك ملت اسير است كه همة راههاي اعتراض را به رويش بسته‌اند. صدها بار اعتصاب غذا و اعتراض زندانيان سياسي، پايداري ملتي است كه در اتاقهاي شكنجه هم، آخوندها را شكست مي‌دهد. تحصن مادران زندانيان اعدامي، اعتراض دراويش گنابادي و اهل حق، شعله‌هاي جسم و جان دستفروشان، همة اينها، غرش كوهي است، كه مي‌خواهد آتشفشان‌ شود. 
نگاه كنيد امروز، كدام ايراني هست كه معترض نباشد؟ كدام ايراني خواستار تغيير نيست؟
15ميليون هموطني كه در حومه‌ها و حلبي‌آبادها در فقر و محروميت مي‌سوزند،
?? ـ 15 ميليون جواني كه كار و شغلي پيدا نمي‌كنند، و ميليونها خانواده‌يي كه زير بار گراني كمر خم كرده‌اند،
همة آنها يك درد دارند و  يك تغيير بزرگ را مي‌خواهند
پس روي سخنم با شما هموطنان عزيزم در سراسر ايران است:
مقاومت، مبارزه و همبستگي شما، از هر قدرتي بزرگتر است. با ايستادگي در برابر اين رژيم، هزار كانون‌ شورشي يعني هزار اشرف در ايران برپا كنيد. زماني است كه از اعتراضهاي شما مي‌تواند قيامهاي بزرگ شعله‌ور  شود و ارتش قيام و ارتش آزادي چشم جهان را به روز آزادي ايران روشن كند.

شكست  استراتژي اتمي
حضار محترم!
برنامة اتمي كه در ربع قرن گذشته، از مؤلفه‌هاي قدرت ولايت فقيه بود، امروز اسباب ضعف و بن‌بست رژيم است.
سؤال اين است كه چرا ولايت‌فقيه كه دو الي سه ماه با كسب ظرفيت توليد بمب فاصله داشت، به توافق ژنو تن داد؟
پاسخ روشن است: زيرا از فوران دوبارة قيامها ترسيد. زيرا اسبهاي استراتژي اتمي ديگر از نفس افتاده است و به قول وزير خارجة همين رژيم، توان استراتژيك حكومت تخليه شده است. در نتيجه اين رژيم، با توافق ژنو بي‌ثبات‌ شد و با بيانية لوزان بي‌ثبات‌تر.
خامنه‌اي حتي نتوانست از خميني دجال تقليد كند و مانند سر کشيدن زهر آتش‌بس يک‌باره توافق  لوزان را بپذيرد. حرف او اين است كه من نه مخالفم نه موافق، يعني رژيم ولايت‌فقيه در بن‌بست است. در مورد توافق نهايي نيز واقعيت اين است  چه آن را امضا كند، چه امضا نكند، در محاصرة بحران سرنگوني‌ است.

برچيدن بساط بمب‌سازي رژيم
متأسفانه دولتهاي غرب به ويژه دولت آمريكا، با نقض قطعنامه‌هاي شوراي امنيت و دادن امتيازهاي بزرگ، اين رژيم را به بمب نزديكتر كردند. بنابراين به دولتهاي غرب خاطر نشان مي‌كنم هر توافقي كه بساط بمب‌سازي اين رژيم را جمع نكند، از نظر مردم و مقاومت ايران قابل قبول نيست.
بنابراين، قطعنامه‌هاي شوراي امنيت بايد به تمام و كمال اجرا شود. غني‌سازي اورانيوم بايد متوقف شود. بازرسيها از تمام سايتهاي نظامي و غيرنظامي بايد انجام شود و اين رژيم بايد دربارة ابعاد نظامي پروژه‌هاي اتمي و متخصصان هسته‌يي پاسخ بدهد.
آقايان!
اگر ولايت فقيه مسلح به بمب اتمي نمي‌خواهيد، مماشات با آن را متوقف كنيد. بر سر حقوق بشر مردم ايران معامله نكنيد و مقاومت مردم ايران براي آزادي را به رسميت بشناسيد.
آقايان!
 شما سخت در اشتباهيد كه گمان مي‌كنيد راه‌حلي وجود ندارد برنامة اتمي آخوندها راه‌حل دارد و آن تغيير رژيم به دست مردم و مقاومت ايران است. البته، چنان كه مسعود گفته است: «مقاومت در برابر اين رژيم وظيفه و حق مسلم ماست. با او در نبرد بوده و هستيم. با غني‌سازي، بي غني‌سازي. با اتمي و بدون اتمي. نبرد و مقاومت براي آزادي، حق مسلم مردم ايران در هر وضعيتي است».

شكستهاي ولي فقيه رژيم
حضار محترم!
شرايط بحراني رژيم، در شكستهاي خامنه‌اي و در تنزل موقعيت او ديده مي‌شود. خامنه‌اي در يکپارچه‌سازي هيأت حاكمه رژيمش شکست‌خورده است. تن‌دادن او به روي كار آمدن آخوند روحاني، نمود اين شكست است. اما اين شكست، در وهلة اول نه به‌خاطر تحريمهاي بين‌المللي بود و نه بر اثر بحران اقتصادي، بلكه مهمترين علت، مقاومت و قيام شما مردم ايران بوده است.
حالا ولي فقيه و رئيس‌جمهور رژيم روزانه در حال تيغ‌كشيدن به روي يكديگرند و اين جنگ گرگها، در مرحلة پاياني است. رفسنجاني آشكارا به شورايي‌شدن ولايت‌فقيه فراخوان مي‌دهد. در خبرگان ارتجاع، براي اولين بار يك قطب رقيب ولايت فقيه پا گرفته است،  باند مدافعان خامنه‌اي به ميزان زيادي شقه و تجزيه‌شده است، يعني محوري كه بايد رژيم را در تنش و توفان، حفظ كند، خودش لرزان است.
خانه ولايت‌فقيه از پاي‌بست ويران است و زمين و زمان مي‌گويد اين رژيم پوسيده به پايان كار خود رسيده است.

آخوندها در دام سه جنگ
حضار محترم!
امروز رژيم آخوندي در سه جنگ در منطقه به دام افتاده است و در هيچكدام راه پس و پيش ندارد.
نگاه كنيد كه رشد بادكنكي ولايت فقيه به كجا رسيده است:
در سوريه، خانه‌يي كه آخوندها بر روي شنهاي روان ساخته بودند، در حال آوار شدن است. با اين‌که، رژيم آخوندي هر سال  ميلياردها دلار براي حفظ بشار اسد هزينه كرده، اما حالا نفسهاي ديكتاتوري سوريه به شماره افتاده است.
باشد كه در فرداي پيروزي، خامنه‌اي در كنار بشار اسد از جمله به جرم كشتار 300 هزار زن و مرد و كودك سوري در دادگاه جنايي بين‌المللي، محاكمه شود.
و در عراق، رژيم آخوندي، دولت دست‌نشانده خود، يعني مالكي را از دست‌داده است. اين شروع افول رژيم، نه‌تنها در عراق، بلكه در تمام منطقه است. اگرچه با مداخله‌جويي سپاه تروريستي قدس، به بهانة مقابله با داعش، به نسل‌كشي سنيها دست مي‌زند و بيهوده مي‌كوشد تا آب رفته را به جوي برگرداند.
در يمن، خامنه‌اي مي‌خواست اين كشور را تصرف كند تا در مذاكرات اتمي و در بحران منطقه موقعيت بالاتري كسب كند. اما بزرگترين ائتلاف كشورهاي منطقه را عليه خود برانگيخت. 
حالا روزي كه بشار اسد سقوط كند يا روزي كه قواي اين رژيم در عراق يا در يمن كمرشكن شوند، تمام جبهة‌ رژيم در خاورميانه فرو مي‌ريزد. پيشروي در اين سه جنگ از توان اين رژيم خارج است. عقب نشيني از اين سه جنگ باعث فروپاشي اين رژيم مي‌شود، پس، اين بن بست هم گواه حتميت سرنگوني ولايت فقيه است.

ضرورت خلع يد از رژيم در سراسر منطقه
امروز سياستمداران غرب و جهان عرب، تصريح مي‌كنند كه داعش و بشار دو روي يك سكه هستند و البته  كه خليفة اصلي در تهران، پدرخوانده هر دوي آنهاست. واقعيت اين است كه داعش محصول جنايات بشار اسد و مالكي به دستور خامنه‌اي است. بنابراين به دولتهاي غرب مي‌گوييم با اين رژيم هم‌جبهه نشويد! در عراق، با پاسداران و شبه‌نظاميان به اصطلاح شيعة اين رژيم كه صد بار از داعش خطرناك‌ترند  همكاري نكنيد.
راه‌حل عراق، اخراج قواي رژيم و مشاركت اهل سنت در قدرت و مسلح كردن عشاير سني است.
راه‌حل سوريه، اخراج قواي رژيم و پشتيباني از مردم سوريه براي سرنگوني اسد است.
راه‌حل يمن، ايستادگي در برابر همين رژيم است كه ائتلاف عربي آن را آغاز كرده و بايد تا ريشه‌كن كردن آن در منطقه ادامه يابد. 
آري، راه‌حل، خلع يد از اين رژيم در سراسر منطقه و سرنگوني خليفة ارتجاع و تروريسم، در ايران است.

يك جنبش سازمان يافته
حضار محترم!
وقتي‌که آمادگي اجتماعي براي تغيير فراهم مي‌شود هيچ عاملي حياتي‌تر از وجود يك جنبش سازمان‌يافته نيست.
وحشت آخوندها از مجاهدين و شوراي ملي مقاومت و تلاش براي نابودي آنها به همين دليل است.
آخوندها پيوسته حضور مجاهدين در عراق را تهديد حاكميت خود ديده‌اند. زيرا آنها نيروي پيشتاز نبرد با فاشيسم ديني هستند.
زيرا اين مجاهدين و شوراي ملي مقاومت بودند كه رودرروي اصرار خميني بر ادامه جنگ، پرچم صلح را برافراشتند.
اين مجاهدين بودند كه  ارتش آزاديبخش ملي را برپا كردند و اين مجاهدين و شوراي ملي مقاومت بودند كه در برابر دسيسه‌هاي بزرگ اين رژيم و مماشاتگران همدستش، با پيروزي در بيش از 20 دادگاه در آمريكا، كانادا، اروپا و انگلستان، برچسب تروريسم عليه اين جنبش را باطل و پروندة قضايي 15 ساله در فرانسه را رسوا و مختومه كردند و حق مردم ايران براي تغيير رژيم را به كرسي نشاندند.

پايان دادن به زندان‌سازي و محاصره ليبرتي 
دوستان عزيز،
در سه دهة گذشته، فراتر از هر كاري، آخوندها براي انهدام اين جنبش تكاپو كرده‌اند. از قتل عام سي هزار زنداني سياسي تا هزاران اتهام و توطئه و شيطانسازي به ويژه عليه رهبر مقاومت، و شليك هزار موشك در سال80، به پايگاههاي مجاهدين و ارتش آزاديبخش. همه به ياد داريم كه رژيم براي سركوب قيامها در سال 88  به اشرفيها حمله كرد.
كما اين كه خامنه‌اي در شكست خود در نمايش انتخابات رياست جمهوري، ليبرتي را موشكباران‌ كرد و در سال ?? که درصدد امضاي توافقنامه اتمي برآمد، به قتل‌عام در اشرف دست زد.
خواست واقعي آخوندها در مورد مجاهدان اشرفي يا نابودي آنهاست، يا تسليم شدن به حاكميت آخوندها. به همين خاطر حتي در مسير انتقال آنها به خارج عراق، کارشکني‌ مي‌كنند. از طرف ديگر، آمريكا و ملل متحد با نقض مكرر معاهدات بين‌المللي و تعهدات مكتوبشان در مورد مجاهدان اشرفي، عملاً در طرف فاشيسم ديني حاكم بر ايران قرار گرفته‌اند.
من در اين جا بار ديگر، آمريكا و ملل متحد را به اقدام فوري براي حفاظت مجاهدان ليبرتي و پايان دادن به محاصره پزشكي و لجستيكي و زندان‌سازي ليبرتي، فرا مي‌خوانم. اگر آمريكا، حفاظت مجاهدين را در قبال نيروي تروريستي قدس تضمين نمي‌كند، بايد لااقل بخشي از سلاحهاي انفرادي مجاهدين را براي حفاظت و دفاع از خود، به آنها بازگرداند.

اميد و آرمان
دوستان عزيز،
تغيير در ايران در دسترس است. زيرا علاوه بر پوسيدگي رژيم و آمادگي جامعه، راه مبارزاتي آن هموار شده است و اين راهي است که مسعود بازگشوده و هدايت كرده و كار بزرگي است كه او بر عهده دارد.
روزي كه از زندان شاه آمد پرسيد: مگر مي‌شود خلقي را تا ابد اسير و در زنجير نگهداشت؟ و در پي همين آرمان، جنبشي به‌ پا كرد كه تاريخ ايران را به‌سوي آزادي سمت داده است. از قيام سي خرداد و تاسيس شوراي ملي مقاومت و ارتش آزاديبخش، تا شهر اشرف و ليبرتي همه، سنگ بناهايي هستند كه او براي آزادي ايران ساخته است. پدر طالقاني مي‌گفت در زندان اوين، بازجوها از اسم مسعود رجوي مي‌ترسيدند.
حالا آخوندهاي حاكم و پيروان آ‌نها هم از اسم او و هم از كلام او مي‌ترسند، زيرا كلمة ممنوعة سرنگوني را به جنبش بزرگي تبديل كرده كه ارتجاع مذهبي را به بن‌بست كشانده است.
او به نسل پيشتاز ايران آموخته است كه در مبارزه با بربريت ولايت فقيه، تنها گوهر ماندگار، اميد و ايمان و صداقت و فداكاري است. مجاهدين خلق ايران كه امسال به پنجاهمين سال حيات خود پا گذاشته‌اند، يك مبارزة آرمانخواهانه را پيش برده‌اند و هيچگاه به ثمرات آن براي خودشان چشم ندوخته‌اند.
آرمان داشتن، يعني؛ مثل كوه ماندن و مثل رود رفتن و در هر بلا و توفاني پرچم آزادي را هرچه محكم‌تر در دست فشردن. از گذشت زمان و از قيمت سنگين آن هيچ هراسي نداشتن. اين است راهي كه سفينه آزادي را به ساحل نجات مي‌رساند.
از محمد حنيف و يارانش، تا جواني كه همين ديروز به صفوف ما پيوست، از  مردان مؤمن به آرمان برابري تا يك هزار زن پيشتاز در شوراي مركزي مجاهدين، همه، راه و رسمشان، از خودگذشتگي بي‌چشمداشت است. آنها از آييني پيروي مي‌كنند كه راهنماي عمل پيشتازان و پيشوايان آزادي از آغاز تاريخ تا امروز بوده است. يعني برگزيدن يك تعهد جوشان و ايمان به اين كه اين جهان، جهان تغيير است و نه تقدير.

قانون اساسي ما آزادي، دموكراسي و برابري است
با همين آرمان و با همين ايمان، ما در پي بناي يك جامعة آزاد و دموكراتيك هستيم.
يك قرن پيش، مجاهدان مشروطه در پي«عدالت، حريت، مساوات و اتحاد» بودند. سپس مصدق بزرگ به‌پاخاست كه مي‌گفت «مقصود اين است كه مردم در نيك و بد امور شركت كنند و مقدرات مملكت را به دست گيرند».
آنگاه فداييها و مجاهدين و ديگر پيشتازان مبارز، براي سقوط ديكتاتوري پيشين راه گشودند و حالا مقاومت ما با كهكشان شهيدانش، از اشرف و موسي تا صديقه وندا و زهره و گيتي براي انتخاب آزادانة يكايك مردم ايران به‌پا‌خاسته ‌است.
ما نظام استبدادي حاكم را باطل اعلام كرده‌ايم، ما دين اجباري و زن‌ستيز را باطل اعلام كرده‌ايم، ما قانون اساسي ولايت فقيه را باطل اعلام كرده‌ايم. قانون اساسي ما، آزادي، دموكراسي و برابري است. قانون اساسي ما نه در مصوبات خبرگان جنايت، بلكه امروز در قلب يكايك ايرانيان حك شده و فردا توسط مؤسسان منتخب مردم نوشته خواهد شد.
 مبناي اين قانون، يك جمهوري آزاد، بردبار و پيشرفته است، مبناي آن كثرت‌گرايي و جدايي دين و دولت، برابري زن و مرد و مشاركت فعال و برابر زنان در رهبري سياسي است. اصول ما برابري حقوق مليتها‌ و اقليتهاي مذهبي و جامعه‌يي بدون شكنجه و اعدام است.   
حالا شما هموطنان عزيزي كه در اين جا گردآمده‌ا‌يد و شما هموطناني كه در سراسر ايران و در هر كجاي جهان، صداي مرا مي‌شنويد، آيا براي گسترش نبرد، براي آزادي ايران و سرنگوني رژيم ولايت فقيه آماده‌ايد؟
(جمعيت: حاضر، حاضر، حاضر)
بله، براي ايفاي اين مسئوليت بزرگ و براي اين آيندة روشن ما در محضر تاريخ و خلق ايران مي‌گوييم:
حاضر، حاضر، و حاضريم.  
نيم قرن نبرد با دو ديكتاتوري را با اميد و ايمان به آزادي، پشت سر گذاشته‌ايم و باز هم با اميدي صدچندان به پيش مي رويم تا آن گاه كه آزادي و دموكراسي در ايران بر تخت پيروزي بنشيند.
آري، آري
مي‌توان زنجير را از هم گشود
رو به دريا شد روان مانند رود
مي‌توان با آرماني پر فروغ
ظلمت بيداد را ويران نمود
مي توان و بايد آري همصدا
هر دم از  آزادي ايران سرود
بي‌گمان آينده از آن شماست
بر شما و رزمتان صدها درود
 پيروز باشيد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر